تـالِــس
هنر تالس این بود که کلمهٔ «چه؟» را به جای کلمهٔ «که؟» گذاشت. تالس همچون متفکران پیشین یا دقیقتر بگوییم همچون متدینان گذشته نپرسید که: جهان از «که» یا بوسیلهٔ چه کسی ساخته شدهاست، بلکه سؤال را بهشکل کاملاً تازهای مطرح کرد. پرسید: جهان از «چه» ساخته شدهاست؟ یعنی تالس تفسیر اسطوره شناختی کهن را در باب پیدایی جهان، رها کرد و کوشید تا با تفکر عقلی به توصیف طبیعت بپردازد و پیدایی جهان را تبیین کند. اگر سؤال را به شکل اول مطرح کنیم، سرانجام در پاسخ خود، خدایانی را مییابیم که جهان را آفریدهاند و این جوابی است دینی بر بنیاد افسانههای آفرینش و نه فلسفی. اما جواب این پرسش که جهان از چه ساخته شدهاست؟ جوابی علمی و فلسفی است و اولین کسی که سؤال را بدین شکل مطرح کرد تالس متفکر قرن ششم قبل از میلاد بود. از مشخصات افکار او این است که بدنبال یک اصل نخستین به نام آرخه (یا عنصر اولیه پیدایش جهان) است که آغاز پدیدههای این جهانی است. تالس آب را ماده اولیه همه چیز میدانست. ما دقیقاً نمیدانیم که منظور وی چه بودهاست. شاید او بر این اعتقاد بوده باشد که همه چیز از آب پدید آمدهاست و دوباره به آب مبدل میشود. چون وی در شهر «ملیطه» زندگی میکرده که شهری جزیره شکل بوده و آب برای اهل آن اهمیت زیادی داشتهاست وهم زمانی که تالس در مصر به سر میبرد، یقیناً به حاصلخیزی مزارع بعد از طغیان و فرونشستن آب رودخانهٔ نیل توجه داشته و دیدهاست که چگونه پس از هر بارندگی بقهها و کرمها پیدا میشدهاند. علاوه بر این شاید تالس دربارهٔ تبدیل آب به یخ و بخار و تبدیل دوبارهٔ آنها به آب نیز فکر کرده باشد. گروهی این تفکر وی را متأثر از تفکر بابلیان میدانند زیرا آنها معتقد بودند که «آبسو» نمایندهٔ آبهای شیرین و «تیامت» نمایندهٔ آبهای شور است. وی تحت تأثیر این اندیشه منشأ پیدایش پدیدههای جهانی را آب میداند.
هنری که تالس انجام داده یکی یافتن وحدت در میان کثرت، و دیگری روی آوردن به واقع گرایی و برانداختن افسانهها و اسطورههای دینی است که شاعران برای مردم در تحلیل جهان ترسیم مینمودند و مردم نیز به آنها معتقد بودند. تالس به روح معتقد است اما نه به عنوان امری مجرد، بلکه به عنوان نیروی حرکت دهنده و جنبانندهٔ اشیا. وی روح را نیز خدا میداند سر انجام تالس به این نتیجه رسید که «همه چیز پر از خدایان است». تالس تصور میکرد که جهان مملو از نیروهای محرک نامرئی است. مسلماً منظور او از خدایان نیز همین نیروهای محرک بودهاست و به خدایان سرودههای هومر، ارتباطی ندارد.